امير عليامير علي، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات خوب امیر علی

خاطره عشق

  پسر گلم امير علي جان يكي يكدونه مامان تمام ثانیه های عمرم به تو تعلق داره و هر ثانیه بیشتر از ثانیه قبل دلداه و عاشق تو میشم ... نمی تونم حتی یه لحظه دوری تو تحمل کنم ... اونقدر احساس وابستگی ام به تو زیاد شده که حتی زمانهائی که در خواب ناز به سر می بری بازم دل مامانی برات تنگ میشه و میام بالای سرت و لحظاتی را به تو خیره میشم و اونجاست که باز هم خدایم را بخاطر وجود نازنینت در زندگی ام شکر می کنم ... آری عزیزم روزهای مادرانه را با تو می گذرونم و هر لحظه اش برایم خاطره ای بس شیرین و فراموش نشدنی است ... روزهای مادرانه یکی پس از دیگری می گذرند و من شاهد هر لحظه اش هستم ... می بینم که پسرک ملوسم چگونه از پهلوئی به پهلوی دیگر می غلت...
30 بهمن 1391

پارك آزادگان

اينم يه عكس خوشگل تو پارك آزادگان.                                                                                                                                                                         &n...
17 بهمن 1391

تولد دو سالگي

 تو یک رویایی امير علي جان که حقیقت داشتنت معرکه است ، داشتن یکی مثل تو معجزه است ،امروز روز میلاد دوباره تو است و من خیلی خوشبختم از اینکه مال منی… جز این احساسات چیزی در دلم نمانده ، این هدیه تا آخر عمرم در دلم مانده که دوستت دارم و قلبت این شعر عاشقانه را تا آخرش خوانده …. شعری با عطر احساست ، به لطافت دستانت، به زیبایی چشمانت ، هدیه من به تو در روز میلادت تویی قطره بارانم که گلستان کرده ای باغ وجودم را و امروز یک روز مقدس است که مدتها به انتظار آمدنش نشستم …                                        تولدت مبارک عش...
14 بهمن 1391

خاطره شب يلدا

دلم ميخواد قصه ي شب يلدا رو كه همگي جمع شده بوديم خونه مامان بزرگ فرنگيس برات تعريف كنم تا وقتي بزرگ شدي بدوني كه چه روزهاي خوبي رو پشت سر گذاشتي تا وقتي به اين باور رسيدي  كه بعد از هر سرماي زمستوني،‌ گرما و طراوت بهاري هست و بعد از هر شب بلندي باز هم سپيده ي صبحي، تازه به اين باور برسي كه اگه عاشق باشي و عاشقانه به همه چيز نگاه كني همون زمستون و شب هم پر از رمز و راز و زيباييه. پر از شكوهه.امير علي جان. شب یلدای  1391 در خانه ی مامان بزرگ فرنگيس شبي به یاد ماندنی بود. شبی که هر کس با سخنی آن را به خاطره تبدیل کرد. یلـدا شبی بود که همه بعد از مدت ها دور هم جمع شدند و  یاد آوري كردند که گوش...
9 بهمن 1391

23 ماهگي امير علي

امير علي جان این روزا با داشتنت، با بودنت، با حضور گرمت، دوباره دارم احساس عاشقی می کنم. احساس می کنم همه بهترین های دنیا رو دارم.   می دونی بهترین های دنیا واسه من چیه؟!   بهترین وقت دنیا همون وقتیه که تو به دنیا اومدی و قدم های بهشتی خودتو توی این دنیای خاکی گذاشتی و شدی بهشت من و بابایی.   بهترین لحظه دنیا اون لحظه ایه که در آغوشت می گیرم و سر کوچولوت و روی سینه ام می زاری و آروم می گیری و پر می شی از آرامش و امنیت. انقدر این لحظه قشنگه که بابایی  می گه : واقعا هیچی واسه بچه آغوش مادرش نمی شه.   بهترین عطر دنیا بوی خوش تنته وقتی گردن قشنگت و بو می کنم و با خودم فکر می کنم تا حالا هیچوقت همچین بوی ...
9 بهمن 1391

پسر بامزه

پسر گلم امير علي جان ، جديدا انقدر بلبل زبون شدي كه با همه صحبت ميكني . كلمه هايي رو تكرار ميكني و از ما ميخواهي كه بعد تو تكرار كنيم .مثلا به ماماني ميگي بگو دوچرخه و وقتي ماماني ميگه دوچرخه با اون لحن قشنگنت صداتو كلفت ميكني و ميگي سيبيييييييييييل بابااااااااااااااااات مييييييييچرخخخخخخخخه. يا از خودت كلمه هايي رو ميگي كه خيلي نامفهومه و از ما ميخواي بعد از تو تكرار كنيم مثلا ميگي بگو چيپسي- بگو توكانتمني. بگو كوپالو و از اين قبيل كلمات و هر چي كه ميگذره كلماتت سخت تر ميشه. تا طرف مقابلت نتونه تكرار كنه. ديشب با سارينا كلي بازي كردي و بابايي يه آهنگ تولد براتون گذاشته بود و شما هم حسابي شلوغ ميكرديد و بعد از اينكه سارينا گفت ميخوام برم پ...
9 بهمن 1391
1